مردم فهیم و بافرهنگ ما باید در نظر داشته باشند که این حادثهای که الآن اتفاق افتاده است ممکن است به شکل شدیدتری بعدها دوباره اتفاق افتد. خانوادههای ما هم در معرض همین تهدیدها هستند بهخصوص اگر در سطح معابر در حال تردد باشند. یا موتورسیکلتهایی که کلاه ایمنی استفاده نمیکنند و ممکن است جسم برندهای به سر اینها اصابت کند ، مثل مورد دیروز اگر مشابه این باشد . اینها همه واقعیتهای اطراف ماست ولی ما اصلاً به آن توجه نمیکنیم . چون اعتقادداریم این اتفاقات برای ما رخ نمیدهد، مصداق همان ضربالمثل که میگوید : (( مرگ برای ما نیست و برای دیگران است )) . ولی وقتی خودمان و جامعهمان گرفتار آن میشویم میبینیم که فقط در آمریکا نیست که طوفان اتفاق میافتد. برای ما هم هست ، حتی اگر میزانش خیلی خفیف باشد . حتی اگر سالهای سال، دورهی بازگشت این حوادث باشد. ولی این تهدیدها وجود دارد و باید بحثی جدی در مورد آن داشته باشیم. من فکر میکنم خود ما و خود مردم عزیز ما میتوانند خیلی مشارکت کنند در پیشگیری که ما باید در مورد آن و در مورد ایمنسازی خیلی کارکنیم . ما باید روی بحثهای نظارتی در حوزههای مسکن و نظارتی خیلی کارکنیم ، همچنین روی فرهنگ رانندگی . وقتی یک اتفاق نسبتاً بزرگ در شهر ما رخ میدهد ، خیابانها قفل میشود و برای تردد دچار مشکل میشویم و معابرمان بسته میشود . اینها همه به نظر من به هم وابسته است . نمیتوان یکی را در نظر گرفت و از بقیه غافل ماند .