افسردگی در دوران کودکی اغلب با ناخن جویدن، لکنت زبان و درگیری با والدین همراه است و درنهایت می تواند خود را به صورت اختلال در عملکرد ذهنی نشان دهد. در بین نوجوانان و جوانان نیز پرخوری عصبی یکی از علائم افسردگی است و همچنین شاید از بتوان عصبانیت را شایع ترین علامت افسردگی دانست که در این حالت فرد کج خلق می شود و تحمل شرایطی که در گذشته قادر به تحمل آن بوده است را ندارد. عدم تشخیص به موقع این علائم می تواند علاوه بر سخت شدن درمان عواقب خطرناکی مانند آسیب رساندن به خود را نیز در بر داشته باشد.
وقتی بسیاری از اختلالات رفتاری و روانی مورد بررسی قرار می گیرد منشا آن ها به افسردگی و یا اضطراب بر می گردد که نمونه ای را شما اشاره کردید درمورد کسانی که دچار مشکل رفتاری مثل ناخن جویدن هستند و یا لکنت زبان دارند. یعنی مسائل بنیادی و پایه این ها می تواند اضطراب و افسردگی باشد. حالا درمورد تشخیص افسردگی در کودکان باید عرض کنم که تشخیص افسردگی در کودکان بسیار دشوار هست چون علائم افسردگی در بزرگسالان بسیار بارزتر هست علائم غمگینی و مغموم بودن را بسیار واضح تر نشان می دهند تا خردسالان و کودکان. درمورد کودکان ما شاید درمورد افسردگی شاهد علائم عصبانیت، پرخاشگری، تحریک پذیری باشیم و والدین بعضا متوجه این قضیه نباشند و علت را متوجه نشوند که افسردگی زمینه ساز این قضیه شده. پس تشخیص این موضوع بسیار حائز اهمیت است که یک متخصص این تشخیص را به بهترین شکل ممکن صورت بدهد. یا بعضا مشاهده می شود که علائم افسردگی با علائم بلوغ اشتباه گرفته می شود در مورد کودکان. مثلا تغییرات خلقی که در کودک اتفاق می افتد، تحریک پذیری که در کودک اتفاق می افتد یا خلق شاد اختلال دو قطبی را بعضا شاهد می شویم در مورد کودکان که بعضا شاهد این هستیم که در خانه خلق غمگین و افسرده را دارند، در محیط مدرسه یک خلق شاد را دارند و والدین تصور می کنند که کودک آنها وارد مرحله جدیدی که بلوغ باشد می خواهد بشود یا انزواطلبی که ممکن است درمورد کودک اتفاق بیفتد، گوشه گیری که اتفاق می افتد در خصوص افسردگی زمینه را رقم می زند برای این که والدین تصور کنند که کودک وارد مرحله بلوغ شده و با علائم بلوغ اشتباه گرفته بشود پس تمییز گذاشتن این موضوعات بسیار حائز اهمیت هست اما اگر بخواهیم به صورت گذرا اشاره داشته باشیم به علائم افسردگی در کودکان باید اشاره بکنیم که این کودکان خموده تر می شوند، کودکانی که افسرده هستند فاقد انرژی هستند، رنگ پریدگی در این کودکان مشهودتر هست،تمرکز حواس این کودکان تحت الشعاع قرار می گیرد و این عدم توجه و تمرکز باعث می شود که سطح یادگیری آنها پایین بیاید و مشکلات تحصیلی را برایشان رقم بزند. عدم علاقه به مدرسه را شاهد باشیم. عدم تمایل به درس را شاهد باشیم. باز اشتباه دیگری که در این جا صورت می گیرد این هست که عدم تمایل به مدرسه و مقارن شدن با تعطیلاتی که چند روزپشت سر هم هست و عدم تمایل رفتن به مدرسه این مسئله را برای والدین ایجاد می کند که فکر می کنند در مدرسه مشکلی ایجاد شده و به دنبال حل مسئله در مدرسه هستند درصورتی که چنین چیزی نیست و مسئله نشات گرفته از افسردگی هست. افسردگی باعث می شود که کودک احساس ناامنی کند و یک احساس ترسی را داشته باشد. چون کودکی که افسرده است وابسته هست به مادرش و این وابستگی ترسی را برایش رقم می زند که دوری از مادر ممکن هست دوری همیشگی را به دنبال داشته باشد یا مادر بیمار بشود یا مادر را از دست بدهد پس همه این ها را باید دقت داشته باشیم
اگر افسردگی در کودکان به سبب علائم درونی باشد این درمان روان درمانی و دارو درمانی می طلبد اما اگر عوامل بیرونی این مسئله را رقم بزند درمان محیطی قالب هست یعنی خانواده درمانی صورت می گیرد و محیط را اصلاح می کنند و درواقع مشکلات کودک عرضه مشکلات خانواده هست و این خانواده درمان گر با بررسی مشکلات و تعاملات خانوادگی و تاثیر آن ها، روند درمان و بهبودی کودک را رقم می زند.