پدیده طلاق و روش مقابله با آن

تجربه نشان داده است كشوري مي تواند به تعالي و پيشرفت دست يابد كه از نيروي انساني سالم و كارآمد برخوردار باشد و اين مهم محقق نخواهد شد مگر با ارتقاء سطح بهداشت جسمی و روانی در جامعه كه اين خود يك وظيفه مهم و خطيري را بردوش دولت مي گذارد. جامعه از مجموعة خانواده و خانواده از مجموعة افراد تشکیل می شوند. سلامت جامعه و خانواده در گرو سلامت جسمی و روانی تک تک آحاد آن جامعه می باشد. هر كشوري که نيازمند ترقي و پيشرفت و خواهان رقابت در زمينه های مختلف با ساير كشورها است، بايد در اين راستا سلامتی جسمی و روانی را به عنوان دو ركن تأثيرگذار در برنامه هاي كلان بهداشتی، فرهنگي،‌ اجتماعي و سياسي خود نمود بيشتري دهد. امروزه افراد سودجو اکثراً در قالب کارتلها از طریق شبکه های ماهواره‌ای، اینترنت و رسانه های مکتوب، جسم و روان انسانها را مورد هجوم خود قرار داده‌اند. برنامه‌های تلویزیونی که در نقاط مختلف دنیا تولید می‌شوند، به آسانی از طریق شبکه‌های بسیار متنوع و فراگیر در دسترس مخاطبان قرار می‌گیرند. برای این برنامه‌ها، مخاطبان آن و اهدافی که دنبال می‌کنند، نمی‌توان حد و مرز مشخصی قائل شد. مخاطب، با دنیایی از تصاویر بدیع، دیدگاه‌های متنوع، مطالب و خوراک فکری نو مواجه می‌شود؛ جریانی که او را فرا می‌گیرد، چون سیل بنیان‌کنی وی، خانوادة وی و جامعة وی را با خود می‌برد. هیچ عصری مانند عصر ما در معرض خطر انحلال کانون خانوادگی و عوارض سوء ناشی از آن قرار نداشته است، و در هیچ عصری مانند این عصر عملاً بشر دچار این خطر و آثار سوء ناشی از آن نبوده است. در این پدیدة ارتباطی، می‌توان همزمانی عرضة ارزشها و ضد ارزش‌ها را مشاهده نمود. یکی از سیاست‌های کارتل‌های رسانه‌ای؛ تحت تأثیر قرار دادن جوامع است که در جهت تخریب حوزة فرهنگ جوامع مستعد حرکت می‌کنند. آمارها نشان می دهند که سال به سال بر عدد طلاقها افزوده میشود و خطر از هم پاشیدن بر بسیاری از کانون های خانوادگی سایه افکنده است. آمارها نشان می دهند که روز به روز از تعداد مبتلایان به ایدز در کشورهای اروپائی و آمریکائی کاسته می شود، ولی موارد جدید ایدز در کشورهای آفریقائی و آسیائی با شیب تندی در حال افزایش است.
قسمت عمده ریشة افزایش پدیده نا میمون طلاق و زنهای مطلقه در کشور، بی توجهی به آموزش مهارتهای زندگی به جوانان است. بررسی ها نشان می دهند که آمار طلاق روز بروز در کشور زیاد می شود. در کشور ما هیچ نهادی، مهارتهای زندگی را به نسل جوان آموزش نمی دهد و این امر در کنار مشکلاتی از جمله مهیا نبودن امکانات زندگی باعث شده تا بسیاری از ازدواجها در سال اول زندگی به طلاق ختم شوند. در شهری همچون تهران مسائل اقتصادی تنها عامل افزایش پدیدة طلاق نیست و باید علت آن را در سایر موارد نیز مثل عدم آموزش مهارتهای زندگی و در رأس آن مهارتهای زناشوئی جستجو کرد. چرا که بسیاری از جوانان در زمان آغاز زندگی مشترک هیچ آشنایی با مسائل زناشوئی و مشکلات زندگی ندارند. اطلاع رساني در زمینة مسائل جنسی و روابط زناشوئی بايد از طریق مجاري اصولي و توسط متخصصین امر و به صورت صحيح انجام شود، ‌چرا كه به خاطر ماهيت آن و اثر آن بر سلامتي مردم، ‌اطلاع رساني بايد با احتياط كامل و از طريق مراكز تخصصي آن صورت بگيرد. قسمت عمدة اطلاع رساني وظيفة اصحاب رسانه است. بحث تاثير رسانه و ارتباطات در توسعه و تعالي در اواسط دهه 1960 مطرح شد و متخصصان علوم ارتباطات بحث ارتباطات توسعه را مطرح كرده و امروز فراتر از آن بحث ارتباطات پشتيبان توسعه را مطرح مي كنند و جوامع پيشرفته و توسعه يافته بخش مهمي از موفقيتها و پيشرفتهاي خود را مديون نقش برجسته رسانه‌ها و ارتباطات مي باشند. باید با استفاده از تمامي مهارتها و فنون و بهره گيري از فن آوريهاي نوين اطلاعاتي و ارتباطي، زمينة آگاهي بخشي و اطلاع رساني صحیح را فراهم کنیم.
امروزه در کمال تأسف یک پدیده بسیار زشت اجتماعی در جامعة ما رسوخ کرده و باز متأسفانه و متأسفانه روز بروز دامنه آن رو به گسترش است، و آن پدیدة خیانت به همسر و یا به عبارتی دیگر نبود وفاداری می باشد. بنده قصد مقایسه با سایر کشورها و ارائة آمار و ارقام ندارم، به جرائت می توانم بگویم که علت آن بهم ریختن نرمهای جامعه توسط شبکه‌های ماهواره ای و رسانه‌های بیگانه در غیاب تقریبا مطلق رسانه‌های داخلی است. خوشبختانه در چند سال اخیر صدا و سیما بخصوص رادیو سلامت در این زمینه قدمهای مهمی برداشته اند. ولی شما آن را با انبوه تبلیغات امپراطور رسانه ای مقایسه کنید که تقریبا در حد هیچ است. البته بنده از نزدیک تا حدودی با مشکلات عزیزان در صدا و سیما آشنائی دارم و پا گذاشتن در این وادی خیلی مشکل است. در سه دهة گذشته سکوت کامل در باب یکی از مهمترین مسائل زندگی مشترک که همان مسائل زناشوئی است، عامة جامعه را برای کسب اطلاع و حل مشکلات احتمالی خود به طرف شبکه‌های ماهواره‌ای، اینترنت و رسانه‌های زرد سوق داده است. برخی افراط‌ و تفریط‌ها در مسائل فرهنگی و اجتماعی، به پرداختن و بررسی برخی مسائل زناشویی قبح عرفی بخشیده است و عدم آموزش زوجین در باب مسائل عمیق خانوادگی، در بروز بسیاری از اختلاف‌ها و همچنین تنوع طلبی و افسارگسیختگی عدة قابل توجهی از آقایان و ناهنجاری‌های خانوادگی و پدیدة بسیار زشت خیانت همسران در زندگی نقش مؤثری داشته است. آیا این امر اقدام جدی نهادهای فرهنگی و اجتماعی کشور در این باب بسیار مهم را نمی طلبد؟ یکی از علل مهم طلاق در جامعة ما، برخی ملاحظات و کوتاهی‌های دستگاه‌های مسئول و همچنین قبح عرفی پرداختن به موضوع مسائل جنسی و نیازها و تمایلات زوجین است. هرچند در ظاهر، علت بسیاری از طلاق‌های انجام گرفته، عدم تفاهم، مسائل اقتصادی و مشکلات روزمره‌ای که گریبانگیر بسیاری از خانواده ها است، عنوان می شود، اما با کنکاش و بررسی دقیق در مسائل اجتماعی، تربیتی و فرهنگی، در تعداد قابل توجهی از موارد مسائل زناشویی یک پایة مهم و تأثیرگذار در بروز مشکلات خانوادگی است که به دلیل عدم تأمین زوجین در این مسائل و عدم توان ابراز و بیان این مشکل به همسر، طغیان این مشکل با بهانه‌های دیگر نمود پیدا می کند. یکی از دلایل اصلی طلاق، نبود وفاداري و ازدواج مجدد در كشور است. از کنار این مسئله نباید به این راحتی گذشت.
به نظر بنده که کم تجربه نیز نیستم، اساس آن برهم ریخته شدن نرمهای مسائل جنسی توسط شبکه های ماهواره‌ای و رسانه‌های بیگانه در غیاب و سکوت داخلی است. ما به عنوان افراد متخصص در این زمینه چگونه و از چه طریقی باید نرمهای مسائل زناشوئی را به اطلاع عموم برسانیم.
بحث‌هاي عدم وفاداري، و رابطة خارج از خانواده، روشهای پیشگیری از ایدز، روابط زناشوئی طبیعی و بسیاری از کلمات دیگر ادبياتی هستند که بکار گیری آنها بسیار حساسیت زا است ولی در واقع به نوعي پنهان كردن مشکل اصلي است. مسلماً یکی از مهمترین علت طلاق‌ در كشور ما به ناتواني در برقراري ارتباط درست جنسي بر مي‌گردد. ما نمی توانیم به زوجین پیشنهاد کنیم که با مشکلات جنسی خود تا آخر عمر بسوزند و بسازند. در صورتي كه طلاق انجام نشود و با تكيه بر باورهائی زندگي ادامه پيدا كند، تبعات منفي رواني، جسمي و اجتماعی آن بسيار زياد است و یکی از آنها رابطة خارج از خانواده است.
درصدی از عدم وفاداري را باید در روابط عاطفي و جنسي ناموفق دید و متأسفانه حق زنان در اين نا برابري‌هاي جنسي بيشتر از مردان تضييع مي‌شود. مجدداً چند سئوال مطرح می کنم:
1. چند در صد از مردان کشورمان می دانند که در یک سیکل طبیعی جنسی، زنان نیز باید به ارضاء جنسی برسند؟
2. چند درصد از مردانیکه می دانند در یک سیکل طبیعی جنسی همسران آنها نیز باید ارضاء شوند، موفق به این کار می گردند؟

لیست برچسب‌ها

1 پاسخ

برای ارسال نظر وارد ویا ثبت نام فرمایید.

پرسش‌های مرتبط