پاسخ مثبت است؛ یعنی اینکه هر بیماری پوستی یک تغییراتی را در زندگی فرد ایجاد میکند که فرد نیاز به این دارد که یک کارهایی انجام بدهد و یک تغییراتی را در زندگی، نگرش و سبک زندگی خودش ایجاد بکند تا بتواند با آن قضیه کنار بیاید؛ یعنی اینکه مشکل پوستی، غیرازاینکه ما باید تلاشمان را برای این بکنیم که تا حد ممکن آن مشکل پوستی را برطرف بکنیم، غیرازآن احتیاج به این دارد که ما یکسری تغییراتی در نگرشهای خودمان ایجاد بکنیم تا حداقل ازنظر روانی به خاطر آن مشکل پوستیمان صدمه نبینیم. افراد مختلف در مواجهه با استرسهای مختلف واکنشهای مختلفی دارند؛ یعنی بعضیها را میبینیم که یک مشکل پوستی دارند و درعینحال زندگی سالم و طبیعی خودشان را دارند. هیچ نقضی در احساس خوشبخت بودنشان، احساس شاد بودنشان ایجاد نمیشود و ارتباطاتشان هم تحت تأثیر قرار نمیگیرد. از طرف دیگر بعضی از افراد ممکن که بعدازاینکه یک مشکل پوستی بهش مبتلا بشوند، ممکن است دچار افسردگی بشوند و یا اینکه افکار مزاحم راجع به آن پیدا بکنند؛ یعنی اینکه در این دستهی دوم بیشترین فکری که این افراد دارند، مربوط به ظاهرشان میشود و راجع به بیماری پوستی که دارند و به همین خاطر صدماتی ازلحاظ روحی هم به آنها میرسد؛ اما چه چیزهایی بین این دودسته، چه تفاوتهایی وجود دارد که باعث میشود که یکسری از افراد باوجوداینکه بیماری پوستی دارند، هیچ مشکل روانپزشکی پیدا نکنند و دستهی دوم دچار مشکلات عاطفی و روحی بشوند. تفاوتهای عمده را میشود در سبک نگرش افراد نسبت به اتفاقات جستجو کرد. اولین تفاوت بین این دودسته این است که آنهایی که آسیب کمتری میبینند، افرادی هستند که یک نگرش واقعبینانه نسبت به مسئله و مشکل دارند؛ یعنی که آن مشکل و بیماری پوستی خودشان را میپذیرند و سعی میکنند که آن را در زندگی عادی خودشان حل بکنند. دوم اینکه افراد مثبت اندیش علاوه بر اینکه نقاط ضعف خودشان را میبینند، نسبت به نقاط قدرت خودشان هم واقف هستند. به این معنی که میدانند من چه نقاط ضعفی دارم، چه نقاط قوتی دارم و در کل احساس رضایت نسبت به خودشان میتوانند داشته باشند. نگرش سومی که میتواند نگرانکننده باشد، این است که هر فردی خوشحالی و خوشبختی خودش را لزوماً به یک حالت خاصی منحصر و محدود نکند؛ یعنی اینکه نگوید من خوشحال هستم. من خوشبخت هستم، درصورتیکه این بیمار پوستی را نداشته باشم. اگر این اتفاق بیفتد، من مدام باید خودم را چک بکنم ازلحاظ اینکه آیا مشکل پوستیام بهتر شده یا نه و درنتیجه ممکن است که اوقات خیلی زیادی از روز را به فکر کردن در مورد آن مشکل پوستیام بگذرانم و چهارمین نکتهای که خیلی اهمیت دارد این است که آن نقص خودشان را به همهی حیطههای زندگی خودشان تعمیم نمیدهند؛ یعنی اینکه افراد مثبت اندیش نمیگویند که من همهجا بدشانس هستم، همهجا بد هستم، همهجا ناموفق هستم، صرفاً به این خاطر که یک مشکل پوستی دارم؛ بنابراین بیماری پوستی میتواند باعث یک استرس در زندگی هر فردی بشود ولی اینکه ما چطور با این استرس مقابله میکنیم و آن را در زندگی عادی خودمان حل میکنیم، عاملی است که درنهایت تعیینکننده این است که این استرس چه تأثیری بر زندگی واقعی فرد خواهد داشت.