نوع تفکر افراد، دیدگاه آن¬ها به زندگی و چالش¬های آن، اگر به دید مثبت باشد، می¬تواند به میزان زیادی به افزایش رضایت، شادی و نشاط آن¬ها در زندگی شود که تحت عنوان خوشبینی از آن یاد میکنیم و بهعنوان خوشبینی تعبیر می¬کنیم. درواقع از خوشبینی میتوانیم این تعبیر را داشته باشیم که استفاده کردن از تمام ظرفیت¬های ذهنی مثبت و همین¬طور نشاط¬انگیز و امیدوارکننده در زندگی تلقی کنیم که برای تسلیم نشدن در مقابل عوامل منفی ساخته و پرداختهشده در ذهنمان و همینطور احساسات یأس آلودی که در زندگی تجربه می¬کنیم که ناشی از دشواری¬ها در ارتباطات با انسان¬ها و ارتباط با طبیعت اتفاق میافتد، در نظر بگیریم پس نوع نگرش ما یقیناً می¬تواند تأثیرگذار باشد در احساسی که ما تجربه می¬¬کنیم در احساس شاد بودنمان.
یکی از عواملی که ارتباط تنگاتنگی با شادی دارد، مقایسات اجتماعی است که صورت می¬گیرد. قیاسهای اجتماعی به دو صورت هستند. یکی بهصورت صعودی و نزولی و یکی هم اینکه ما خودمان را با افراد برتر و بهتر از خودمان قیاس می¬کنیم که نتیجه و دست آورد آن قیاس، یأس و افسردگی و حسرت و ناسپاسی؛ اما یک قیاسی داریم، قیاس نزولی و ما در آن خودمان را باکسانی که از خودمان به لحاظ سطوح اجتماعی پایینتر هستند قیاس می¬دهیم. هر مطلبی که باشد و هر نعمتی که آن¬ها برخوردار نیستند و ما از آن¬ها برخوردار هستیم. دستاورد قیاس نزولی، سپاسگزاری، افزون نعمت و قناعت و بالا رفتن آستانهی تحمل درد در افراد میشود. پس حالا دیگر اختیار در دست خودمان است که ما در زندگی قیاس صعودی را در زندگی خودمان داشته باشیم یا قیاس نزولی. با توجه به دستاوردهای آن متوجه می¬شویم که اگر قیاسمان نزولی باشد، احساس شادی بیشتری را در زندگیمان درک خواهیم کرد. مطلب دیگر ارتباط کمال با شادی است. افرادی که کمالگرا هستند کم¬تر احساس شادی میکنند. چون دائماً این تعبیر رادارند که اگر من فلان ملک را داشته باشم، خوشحال خواهم بود. یا اگر من به فلان مقطع تحصیلی دست پیدا کنم، احساس شادی در زندگی خواهم کرد. پس آن کمال¬گرایی هم میتواند احساس کمال طلبی را برای فرد در برنداشته باشد. مطلب دیگری که باید به آن اشارهکنم این است که شرایط را به شادی خودمان ربط ندهیم. ما نباید منتظر این بمانیم که یک شرایط خاصی فراهم شود تا ما احساس شادی بکنیم. کما اینکه بسیاری از اوقات شرایط مفرحی در اطرافمان وجود دارد که ما احساس ناشادی و عدم شادمانی می-کنیم. پس شادی خودمان را به محیط ربط ندهیم. اینها عواملی هستند که در شادی افراد خیلی تأثیرگذار هستند.
اولازهمه اغلب افرادی که دائماً در حال ناله کردن هستند و از همهچیز ناراضی هستند، تعامل و معاشرتمان را با آن¬ها کم کنیم. عکس آن، نکته¬ای که باید به آن اشاره بکنم این است که در تعاملاتمان به دنبال افرادی باشیم که شاد هستند. افرادی که از کوچکترین مسائل زندگی لذت میبرند و کوچکترین دلخوشیها برای آن¬ها بزرگترین هستند. فراموش نکنیم که کوچکترین تغییرات همیشه بزرگترین تحولات را ایجاد می¬کند. پس در معاشرت به دنبال این افراد باشیم. به دنبال طبیعت برویم و تفریحات خودمان را افزایش بدهیم و در محیط اطراف خودمان از رنگ¬های شاد استفاده کنیم. همانطور که اکنون در فصل بهار هستیم و بهترین و زیباترین رنگ¬ها را در طبیعت می¬بینیم، چقدر خوب می¬شد که در زندگی خودمان هم این رنگها را به خودمان هدیه کنیم. این¬ها خیلی می¬تواند تأثیرگذار باشد. نکته¬ی دیگری هم که می¬توانم استفاده بکنم این است که مواد غذایی را هم ما استفاده میکنیم، بسیار مهم است. مواد پرکالری و مواد قندی باعث می-شوند که ما احساس شادی کم¬تری را بکنیم. مواد غذایی که سرشار از آنتیاکسیدانها هستند در شادی ما بسیار کمک¬کننده می¬توانند باشند.