هرچه کودک در سنین کمتری با حقیقت مواجه شود، درک و پذیرش آن برای آن آسانتر خواهد بود. برای کودکانی که در سنین پس از نوزادی به فرزند خواندگی پذیرفته شده اند، بهتر است که حقیقت از همان های سال های اولیه بیان شود. چرا که کودک به یاد دارد مدت زمانی را در مکانی دیگر و با شرایطی متفاوت سپری کرده است. با این حال اغلب مشاوران توصیه می کنند که سرپرستی فرزندخوانده ها را از دوران شیرخوارگی بپذیرید تا پیوند عاطفی بهتری برقرار شود و افراد حامی با مشکلات کمتری با پرورش کودک مواجه شوند. اگر در دوران کودکی به فرزندخوانده گفته نشود که چه کسی پدر و مادر واقعی اوست بازهم توصیه نمی شود که این حقیقت در سنین نوجوانی به او گفته شود. چرا که فرد باید با چالش های مربوط به هویت خود مواجه شود و دانستن این موضوع می تواند برای او آسیب های روحی به همراه داشته باشد.
درمورد فرزند خواندگی باید این نکته را فراموش نکنیم که دانستن حقیقت درمورد والدین بیولوژیکی یا پدر و مادر حقیقی حق هر انسانی هست و ما نبایستی فرزند خودمان را از این حق محروم کنیم. آن چیزی که حائز اهمیت هست اگر قرار است حقیقتی گفته شود از همان دوران کودکی باید این حقیقت گفته شود و مشاوره هایی در این خصوص از فرد متخصص گرفته بشود، اطلاعات کامل را در این خصوص داشته باشیم. نحوه بیانمان به کودکمان را بدانیم به چه صورت باشد و در کودکی گفته شود. اگر قرار است در سنین پایین به کودک گفته نشود بهتر هست که در دوران نوجوانی اصلا در این مورد صحبت نکنیم چون دوران نوجوانی بحران های خاص خودش را دارد و نوجوان کشمکش های روانی و روحی زیادی را متحمل می شود درمورد هویت و کیستی خودش. بسیاری از مسائل را تجربه می کند این موضوع مزید بر علت می شود و عصیان و سرکشی بیشتری را می تواند برای نوجوان ما رقم بزند. اما یک سری ملاحظاتی که باید به آن ها اشاره بکنیم این هست والدینی که فرزند را به عنوان فرزند خودشان پذیرفتند حتما دقت داشته باشند که هماهنگ باشند باهم در خصوص این که به چه نحوی می خواهند این مطلب را مطرح بکنند، با چه جملاتی این موضوع می خواهد بیان بشود، همه این هماهنگی ها باید صورت بگیرد و بعد مطرح بشود. در صورتی که یک والدی مسئله ای را مطرح بکند و والد دیگر آگاهی نداشته باشد این باعث می شود که اعتماد کودک مخدوش بشود. پس باید به این نکته دقت داشته باشیم. از مسائل دیگری که باید مد نظرمان باشد این است که سعی نکنیم خانواده حقیقی فرزندمان را دارای عدم صلاحیت جلوه بدهیم. به این موضوع دقت داشته باشیم که به هر صورت این خانواده او هست و علاقمند هست به آن و سعی نکنیم که وجهه آن ها را در مقابل فرزندمان مخدوش بکنیم. به این نکات دقت لازم را داشته باشیم. اگر احیانا در دوران نوجوانی معذوراتی حاکم می شود مثلا به نحوی شنیده شده از جانب اطرافیان و این ضرورت پیدا می شود که این موضوع در دوران نوجوانی مطرح بشود فرصتی را در نظر بگیریم که فرصت بیکاری و ایام فراغت فرزندمان هست مثل فصل تابستان و با فراغ بال بتوانیم به این موضوع بپردازیم و دقت بیشتری در این خصوص داشته باشیم چون استرس فرزندمان کمتر هست و با آرامش بیشتری می توانیم به این موضوع بپردازیم اگر مشکلی ایجاد بشود می توانیم در سه ماه تعطیلات تابستان به بهترین شکل ممکن به آن بپردازیم. مسائل دیگری هم هست اما فرصت محدود است.