این که ما یک وقتی تصمیم بگیریم و فکر کنیم که چه مقداری زیبا هستیم و احیانا چه نیازی داریم که تغییراتی در ظاهرمان و بدنمان ایجاد کنیم تا در نظر دیگران و خودمان زیباتر باشیم یک مقداریش ممکن است تحت تاثیر تبلیغات و مد باشد. خیلی اهمیت دارد قبل از اینکه دست به هر گونه تغییر یا تصمیم گیری بزنید برای اینکه تغییراتی در خودتان ایجاد کنید بتوانید این دو را از یکدیگر تفکیک کنید. اینکه چه مقدار از این تصمیمی که من دارم می گیرم به واسطه قدرت تبلیغاتی هست که انجام شده یا به واسطه نیازی هست که خود من دارم. تفکیک کردن این دو معمولا خیلی راحت نیست. قبل از آن باید بدانید که تبلیغات قدرت خیلی زیادی دارد. و وقتی که یک چیزی مد می شود یعنی افراد زیاد ی در دور و برمان کار را انجام می دهمد احتمال اینکه ما هم دقیقا آن کار را انجام بدهیم افزایش پیدا می کند. تبلیغات 2 کار متفاوت انجام می دهد. اول از همه این هست که اعتماد به نفس شما را مورد هدف خودش قرار می دهد یعن یا اینکه اعتماد به نفس شما صدمه می زند. مثلا یک تبلیغات تلویزیونی ممکن است نشان بدهد که یک فرد چاقی یا فردی که اضافه وزن دارد خیلی ناراحت و غمگین هست و بعد از ان کار خاصی انجام می دهد عمل جراحی لیپولیز یا هر چیز دیگری و بعد به فردی تبدیل می شود که لاغر هست و بسیار خوشحال. این تبلیغ در وهلله اول اعتماد به نفس شما را برای فردی اضافه وزن دارید مورد هدف و صدمه خودش قرار می دهد. یعنی دارد به شما این تلقین را می کند اگر اضافه وزن داشته باشید لزوما غمگین هستید حال اینکه همچین چیزی را ما در اطرافیان خودمان ممکن است نبینیم. البته ندیده نمی گیرم ممکن است داشتن اضافه وزن صدماتی از نظر جسمی به فرد بزند و او را میستعد بیماری های خاصی بکند ولی لزوما اینطور نیست که فردی که اضافه وزن دارد از فردی که اضافه وزن ندارد شادتر و خوشحال تر نباشد. کار دومی که تبلیغات انجام می دهد این هست که به شما نشان می دهد فقط و فقط اگر کاری که اونها می خواهند انجام بدهی خوشحال و راضی و خوشبخت خواهی بود و به بعد از آن هیچ کاری ندارند حال ممکن است فردی جراحی و کار خاصی برای کاهش وزن خودش انجام بدهد و بعد دوباره همان وزن را بدست بیاورد . افرادیکه آن تبلیغات را می کنند. به هیچ وجه هیچ توجهی به اینکه شما بعدا سرتان چه اتفاقی ممکن است بیاید دیگر ندارند . انگار مسئولیت و وظیفه شان تمام شده است. قسمت دیگر مربوط به انرژی و تاثیری هست که مد بر زندگی ما دارد. دیده شده که اگر فرد در یک جوی قرار بگیرد که افراد دیگر دارند کاری را انجام می دهند ترسش نسبت به آن قضیه بسیار کمتر می شود و احتمال اینکه او هم همان رفتار را انجام دهد بیشتر می شود. بنابراین باید متوجه باشیم که ما ذهنمان طوری برنامه ریزی شده که اگر افراد دیگر در کنار ما یک کاری را انجام بدهند ممکن است این یک انرژی و گرایش در ما ایجاد بکند برای اینکه ما اولا آن کار را انجام بدهیم و ثانیا از تبعات آن دیگر نترسیم. بنابراین اگر دیگرانی که در کنارمان باشند که جراحی بینی یا تزریق جلد یا هرکار دیگری را انجام بدهند باید بدانیم که ما به صورت اتوماتیک ترسمان از انجام آن کار می ریزد ولی این به این معنی نیست که آن عمل یا ان جراحی یا آن کار بی خطر شده. فقط به این معنی هست که ما از نظر روانی آمادگی بیشتری برای انجام آن پیدا کردیم. در نهایت هر کاری که من بخواهم انجام بدهم. هر تغییری که من بخواهم در ظاهر خودم انجام بدهم باید بدانم که در درجه اول مسئول هرگونه اتفاقاتی در قبال آن خود من هستم و در ثانی باید مطمئن بشوم که آن اتفاقی که دارم تصمیم میگیرم که انجام شود واقعا خواسته خود من هست نه اثر تبلیغات و نه اثر مد.