عوامل روانپویشی و سیر بیماری اسکیزوفرنی
شناخت پویشهای بیمار (یا مسائل و تعارضات روانشناختی وی) به منظور درک کامل معنای نمادین علایم بیماری اهمیت بسیار زیادی دارد. تجربه درونی بیمار معمولاً به شکل منگی و دروندادهای حسی بیش از حد بوده و مکانیسمهای دفاعی وی به صورت تلاش خود برای مقابله با عواطف قوی انجام میگیرند. سیر این بیماری به اینگونه است که. علایم مقدماتی به صورت اضطراب، سرگشتگی، احساس وحشت، یا افسردگی، عموماً پیش از شروع اسکیزوفرنی به وجود میآیند که ممکن است به صورت حاد یا تدریجی رخ دهند. ممکن است این علایم مقدماتی ماهها قبل از تشخیص قطعی اسکیزوفرنی ادامه داشته باشند. عموماً اسکیزوفرنی در اواخر نوجوانی و اوایل سنین دهه 20 شروع میشود؛ سن شروع اختلال در زنان معمولاً بیشتر از مردان است. عوامل تشدیدکننده (نظیر ضربههای هیجانی، مصرف داروها، و جدایی) میتوانند سبب شروع دورههایی از بیماری در افراد مستعد شوند. سیر کلاسیک اسکیزوفرنی به صورت تباهی تدریجی است که در روند مزمن آن حملاتی از تشدید وخامت بیماری رخ میدهند. بیمار در تمام طول زندگی خود در مقابل فشارهای روانی آسیبپذیر است. دورههای افسردگی پس از روانپریشی ممکن است در مرحله باقی مانده رخ دهند. سایر اختلالات همزمان عبارتند از اختلال مصرف مواد،اختلال وسواس جبری، هیپوناترمی ناشی از پرنوشی،سیگار کشیدن، و عفونت HIV. در طی سیر بیماری به تدریج از شدت علایم روانپریشی مثبتی که از وضوح بیشتری برخوردار هستند (نظیر هذیانهای عجیب و غریب و توهمات) کاسته میشود، در حالی که علایم منفی که بیشتر حالت باقیمانده دارند (نظیر بهداشت نامناسب،سطحی شدن پاسخهای هیجانی، و رفتارهای عجیب و غریب مختلف)، ممکن است عملاًافزایش پیدا کنند.میزان عود بیماری در طی 2 سال با مصرف دارو حدوداً 40٪ و بدون مصرف دارو 80٪ است. 50٪ بیماران اقدام به خودکشی میکنند که در 10٪ موارد با موفقیت همراه است. خطر خشونت به ویژه در بیماران درمان نشده وجود دارد. عوامل خطرساز عبارتند از هذیانهای گزند و آسیب،سابقهی اعمال خشونت، و وجود نقائص نورولوژیک. خطر مرگ ناگهانی و بیماریهای طبی افزایش یافته و امید به طول عمر این بیماران کاهش مییابد.
راههای درمان اسکیزوفرنیا کدامند ؟
برنامهی درمانی بالینی بیماران روانگسیخته شامل بستری کردن آنها و تجویز داروهای ضدروانپریشی و همچنین انجام درمانهای روانی – اجتماعی نظیر مهارتهای رفتاری، خانوادگی،گروهی، فردی و اجتماعی، و درمانهای توانبخشی است. هرکدام از روشهای درمانی فوق را میتوان به صورت سرپایی یا بستری انجام داد. زمانی این بیماران باید بستری شوند که احتمال خطرناک بودن بیمار برای دیگران،خودکشی و وجود علایم شدیدی که به علت آشفتگی زیاد سبب عدم مراقبت از خود و یا خطر آسیب زدن به خود شوند، وجود داشته باشد.
درمان دارویی.
درمان با الکتروشوک (ECT). برای درمان روانپریشی حاد و گونه کاتاتونیک موثر است. افرادی که بیماری آنها کمتر از یک سال طول کشیده است بهترین پاسخ را به این درمان میدهند. ECT یک درمان امیدوارکننده برای علایم مثبت مقاوم به شمار میرود. نشان داده شده است که این روش دارای اثرات همافزایی با داروهای ضدروانپریشی است.
درمانهای روانی – اجتماعی.
استفاده از مداخلات روانی – اجتماعی به همراه داروهای ضدروانپریشی برای درمان بیماران روانگسیخته،در مقایسه با کاربرد داروهای ضدروانپریشی به تنهایی از کارآیی بیشتری برخوردار است.
1. رفتار درمانی. عبارت است از تقویت مثبت رفتارهای مطلوب از طریق اعطای پاداشهای خاص و نمادین، نظیر مسافرت یا امتیازات ویژه. هدف از این درمان، تعمیم رفتارهای تقویتشده به بیرون از بخشهای بیمارستان است.
2. گروه درمانی. هدف از این درمان حمایت از بیمار و بهبود مهارتهای اجتماعی وی (از جمله فعالیتهای زندگی روزمره) میباشد. گروههای درمانی به ویژه به کاهش انزوای اجتماعی و افزایش واقعیتسنجی بیمار کمک میکنند.
3. خانواده درمانی. تکنیکهای درمان خانوادگی به شکل قابل ملاحظهای میزان عود اسکیزوفرنی را در عضو مبتلای خانواده کاهش میدهند. تعاملهای ابراز هیجانی (EE) بالا را میتوان از طریق خانواده درمانی کاهش داد. گروههای خانوادگی متعدد که در آنها اعضای خانواده بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی مسائل و مشکلات خود را تشریح کرده و با یکدیگر همفکری میکنند نیز به ویژه مفید واقع شده است.
4. رواندرمانی حمایتی. از آنجا که خود درونی این بیماران بسیار آسیبپذیر است،روش سنتی رواندرمانی بینشگرا معمولاً برای درمان بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی توصیه نمیشود. درمان حمایتی که به صورت مشاوره،اطمینان بخشی،آموزش،الگوسازی، حدگزاری، و واقعیتسنجی انجام میشود عموماً روش انتخابی درمان است. به عنوان یک قانون هرچه بینش بیمار مطلوبتر و قابل تحملتر باشد اهداف درمانی به صورت کاملتری حاصل شدهاند. درمان شخصی نوعی از درمان حمایتی است که براساس اعتماد کامل به ارتباط درمانی، همراه با تلقین امیدواری و انتقال اطلاعات انجام میشود. بیمارانی که در حالت کاتاتونی یا گوشهگیری هستند اغلب کاملاً نسبت به محیط هوشیار بوده و هرچه در اطراف آنها گفته شود را متوجه میشوند.
5. آموزش مهارتهای اجتماعی. عبارت است از تلاش برای بهبود نقائص مهارتهای اجتماعی، نظیر تماس چشمی نامناسب، عدم برقراری ارتباط،ادراک نادرست از دیگران، و عدم تناسب اجتماعی،از طریق انجام درمانهای حمایتی که به صورت سازمانی و گاهی به صورت شخصی (و اغلب به شکل گروهی) طراحی میشوند و شامل انجام تکالیف منزل،مشاهده نوارهای ویدئویی،و بازی کردن نقشهای مختلف هستند.
6. مدیریت موردی. بهمنظور برطرف کردن نیازهای غیرانتزاعی و هماهنگی مراقبت از بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی انجام میشود. مدیریت موردی در هماهنگ کردن برنامههای درمانی و برقراری ارتباط میان مراکز مختلف نقش دارد. در این روش به بیماران کمک میشود تا برای خود شغل،مسکن،و منابع مالی تهیه کنند. همچنین مراکز مراقبتهای بهداشتی (مشاورهای) و مراکز امدادی و مدیریت بحران در جهت درمان بیماری هدایت میشوند.