بطورکلي اين ذهنيت در جامعۀ پزشکي و عموم مردم وجود دارد که حجامت و ساير دستورات طب اسلامي و طب سنّتي به عنوان يک درمان آرام و داراي اثر بلندمدت است و نميتوان از اين گونه رفتارها در درمان بيماريهاي اورژانس بهره گرفت.
در حقيقت اين قضاوت ناشي از بياطلاعي از کاربرد حجامت و ساير دستورات طب اسلامي در درمان است. مثلاً هرگاه يک مسموميت غذايي و يا دارويي پديد آيد و يا شخصي در معرض گزش حيوانات گزنده مانند عقرب و مار قرار گيرد، حجامت ميتواند در اولين فرصت به عنوان تنها درمانگر اثربخش بيمار را از درگيري در حالت خطرناک رهايي بخشد و در بسياري از موارد به ادامه درماني ديگر بينياز سازد.
تجربيات کاربرد حجامت در جلوگيري از اثر گازهاي شيميايي منتشر شده در جنگ در اولين فرصتهاي پس از مسموميت و همچنين نقش حجامت در افراد شيميايي شده نيز اين فرضيه را به اثبات رسانده است که در شرايط اضطراري پديدآمده، مانند گازها و بمبهاي شيميايي که در يک زمان کوتاه جمعيتي بزرگ را آلوده ميکند، حجامت ميتواند يک نجاتبخش فوري و مؤثر باشد و از بروز فجايع عظيم انساني جلوگيري نمايد.
کاربرد حجامت در رفع اثر سم در بدن انسان داراي سابقهاي طولاني است و براي آن سند طب اسلامي و طب سنّتي در منابع معتبر وجود دارد.
حجامت در موارد اورژانس در بخشهاي ديگري نيز کاربرد دارد. ازجمله اين موارد Chest pain و سکتۀ قلبي است.
اولين و فوريترين و مؤثرترين درمان براي رفع اينگونه موارد، حجامت است. حجامت پيشگيريکننده و کنترلکننده و درمانکنندۀ بسيار مؤثري در بيماريهاي قلبي ميباشد.
موارد فراواني وجود دارد که بعد از مراجعه به مطبهاي پزشکان عضو مؤسسه تحت درمان قرار گرفتهاند. همچنين در مواردي که حوادث اجتماعي بروز ميکند و عوارض اخلاقي و احساسي آن موجب بروز واکنشهاي عصبي و حرکات روانپريشي ميگردد و يا تجديد خاطرات حوادث اسفناک منفي در انسان که موجب بروز افسردگي و بيقراري و ناآرامي ميگردد را نيز ميتوان با حجامت در اولين فرصت کنترل نمود.
بررسي اثر حجامت بر بازماندگان زلزله رودبار موجب گرديد که افراد زيادي از بروز اين ضايعات رواني مصون بمانند. اين بيماريها معمولاً تحت عنوان P.T.S.D مطرح ميگردند.
حجامت و مشکلات اخلاقي و اجتماعي
حضرت علي «عليهالسّلام» ميفرمايند: «ميل به زنا و جنون آني ناشي از غلبه خون است.» براساس طرح طب اسلامي مجموعه ترکيب بدن انسان عبارتست از برآيند اثر چهار خلط، دم، صفرا، بلغم و سودا؛ هرگاه وجود اين اخلاط در بدن انسان در حد تعادل باشد انسان از نظر جسمي و رواني در حالت سلامت است و هرگاه يک يا چند خلط از اين اخلاط چهارگانه از حالت تعادل خارج گردد، بيماري پديد ميآيد.
غلبه هرکدام از اين اخلاط بيماري جسمي و رواني ويژهاي پديد ميآورد که در حديث فوق حضرت امير «عليهالسّلام» دو رفتار غيرمتعارف جنسي و عصبي را ناشي از غلبه خون شمردهاند. ما ميدانيم بسياري از مشکلات اخلاقي پديد آمده در جامعه توسط کساني بروز ميکند که بطور متعارف داراي سابقهاي منفي نيستند و يا به تعبير ديگر جزء مجرمين حرفهاي نيستند و بروز يک حالت غيرمتعارف آني در وجود آنان موجب بروز آن جرم گرديده است؛ بطوريکه بعد از آن بسيار از کردۀ خويش پشيمانند.
زمينۀ پيدايش چنين حالتي در اين افراد ناشي از غلبۀ خون است. بنابراين ما ميتوانيم با انجام حجامت موجب جلوگيري از ايجاد حوادث اخلاقي و اجتماعي بشويم و از بروز بسياري از دعاوي که حتي منجر به قتل يا نقص عضو يا تصادفات فجيع شده است جلوگيري نمائيم.
حجامت، ايدز و هپاتيت
در سالهاي اوليۀ شيوع حجامت در ايران تبليغات وسيعي در مطبوعات شروع شد مبني بر اينکه حجامت موجب شيوع ايدز است. اين تبليغات در سالهاي اخير مسير خود را عوض کرد و اظهارات اينکه حجامت موجب توسعۀ هپاتيت ميشود در صحنۀ مطبوعات نقش بست.
اين درست است که هر روش درماني اگر با تمهيدات ويژۀ خود اجرا نشود، عوارضي خواهد داشت، مثلاً اگر تزريقات با سرنگ استريل و يکبار مصرف انجام نشود، بيماريهايي را ايجاد ميکند. ولي اين يک برخورد عالمانه نيست که به لحاظ استفاده چند نفر جاهل يا مغرض که از سرنگ آلوده استفاده ميکنند، بطورکلي تزريقات بايد از رديف درمان خارج گردد، بلکه بايد اشخاص خطاکننده را تنبيه کرد.
در مورد حجامت نيز وضعيت چنين است، بدين ترتيب که اگر در روش اجرا به نحوي عمل شود، که ابزار آغشته به خون آلوده براي فرد ديگري مورد استفاده قرار گيرد، ممکن است موجب بروز بيماري گردد.
با اين تفاوت که روش اجراي حجامت به نحوي است که امکان ورود ميکروب به عمق بدن را به حداقل ميرساند.
بدين معني که در حجامت پس از ايجاد خراش سطحي در پوست ابزار مکنده به وسيله انبساط عضلاني و عروقي موجب استخراج خون ميشوند. مقدار فشار منفي در حجامت حداقل پانزده تا بيست ميليمتر است يعني مويرگهايي که مجراي خوندهي هستند پانزده الي بيست برابر افزايش حجم ميدهند. در شرايط عادي هرگاه خراشي در بدن پديد آيد گلبولهاي خون (مأموران دفاعي) به علت زخم ايجاد شده فراخوان ميشوند تا آن ناحيه را ترميم نمايند ـ ولي در حجامت به لحاظ وجود انبساطي که توسط مکش پديد ميآيد ميزان فراخوان گلبولي به محيط زخم تقريباً بيست برابر ميشود و اين مکش پس از پايان عمليات حجامت خاتمه مييابد و در اينصورت مجموعه گلبولهاي فراخوان شده بصورت فشرده در محيط سطحي باقي ميمانند و بدين ترتيب به هيچ وجه اجازه نميدهند که ميکروب يا ويروسي که احتمالاً در سطح پوست وجود دارد به عمق عروق نفوذ کند، از اينجهت احتمال بروز عفونت در حجامت به صفر ميرسد.
مطالعه گذشتهنگر حجامت نيز اين فرضيه را تائيد ميکند. بدين نحو که با وجود اينکه حجامت در زمان قديم به وسيلۀ ايجاد زخم به وسيله يک نشتر انجام ميشده است و ابزار مکندۀ آنان شاخ بوده است و فقط با شستشو با آب آلودگي آن را برطرف ميکردهاند، هيچگونه عفونتي که بر اثر حجامت پديد آمده باشد گزارش نشده است.
آقاي دکتر پولاک، پزشک دربار ناصرالدين شاه در اين مورد ميگويد ـ با وجود اينکه پشت کتف تمام ايرانيها آثار خراش حجامت وجود دارد اما من در مدت حضور بيست سالۀ خود در ايران حتي يک مورد عفونت ناشي از حجامت مشاهده نکردهام.
هماکنون در ايران حجامت توسط سه هزار و چهارصد نفر پزشک انجام ميشود. اين جمعيت بزرگ که تمامي آنها آئين بهداشت در درمان را در زمان تحصيل خود خواندهاند و نگران رعايت بهداشت در اين زمينه هستند از سويي و مکانيسم عمل حجامت از سوي ديگر موجب ميگردد که امنيت و اعتماد کافي براي شيوع سراسري حجامت بعنوان يک روش پيشگيري و درمان مذهبي و ملي وجود داشته باشد. همچنانکه تاکنون اين پديده امتحان خود را پس داده است.
در سال 85 حدود پنج ميليون مورد حجامت در کشور ايران انجام شد که حتي يک مورد عفونت و يا ابتلا به بيماري مسري در آن گزارش نگرديد. بههرحال رعايت بهداشت و دقت در اجرا ميتواند ضمانت خوبي براي توسعه حجامت استاندارد در سطح کشور باشد.
تفاوتهاي حجامت و خونگيري
خونگيري يک روش ابداعي است که براي تأمين نياز بيماران بکار گرفته شده و در هنگام کمخوني مفرط، وجود برخي بيماريهاي خوني مانند هموفيلي و... و در هنگام جراحيها بکار ميرود در برخي موارد خونگيري از بيماران داراي غلظت خون به منظور کاهش غلظت خون و يا در يک مقطع به منظور کاهش بار قلب تجويز ميگردد، در اينصورت خون گرفته شده دفع ميگردد. خونگيري به منظور کمک به بيماران نيازمند بايد خون سالم باشد. فاکتورهاي سلامت خون از دو طريق بررسي وضعيت باليني اهداکننده و وضعيت خون اهداکننده روشن ميشود. فاکتورهاي سلامت خون در آخرين مصوبههاي سازمان انتقال که به تائيد رسيده و در شراف اجراست به ترتيب ذيل اعلام ميگردد:
معيارهاي لازم براي خونگيري
برخي از اظهارنظرها که در مطبوعات و برخي جزوات منتشر شده به چشم ميخورد مدعي هستند که خونگيري جاري در سيستم پزشکي همان فصد مصطلح در طب سنّتي و طب اسلامي است که جايگزين حجامت شده و کارآئيهايي که براي فصد در طب سنّتي ادعا شده است را به خونگيري منتسب مينمايند. چنين اظهاري غيرواقعي و ناشي از بررسي سطحي است، براي اثبات اين منظور تفاوت خونگيري و فصد را ذيلاً بيان خواهيم کرد.
البته در برخي از منابع طب سنّتي مربوط به دو تا سه قرن قبل نشان ميدهد، انتقال خون از فردي به فرد ديگر بصورت مستقيم صورت ميگرفته است، لکن در منابع قديم مدرک معتبري نشان نميدهد که انتقال خون بعنوان يک روش شايع بمنظور رفع کمخوني ناشي از جراحيها و يا هر نوع کمخوني ديگر بکار گرفته ميشده است، و در آن زمان براي ترميم جراحيهاي بزرگ و کوچک و تأمين ضعف شديد ناشي از خونريزي در جنگها و حوادث و جراحيها از عسل و برخي از داروهاي خونساز ديگر استفاده ميشده است.
علي ايحال خونگيري در جامعۀ کنوني که تصادفات و حوادث و جراحيهاي ضروري و برخي بيماريهاي مصرفکننده مداوم خون يک ضرورت انکارناپذير در جامعه است و متولي رسمي آن در کشور که سازمان انتقال خون ايران است بايد تقويت گردد، تا کشور ما هيچگاه به خون و فرآوردههاي خوني نيازمند نشود.