اسکیزوفرنی نوعی اختلال روانپریشی (پسیکوتیک) با سببشناسی ناشناخته است که با اختلالاتی در تفکر، خلق و رفتار مشخص میگردد. اختلال تفکر به صورت تحریف واقعیت، گاهی همراه با هذیان و توهم است و گاه توأم با گسستگی تداعیها است که منجر به اختلال ویژهای در گفتار میشود. آشفتگی خلق شامل دوسوگرایی (دودلی)، و پاسخهای عاطفی نامناسب یا محدود میباشد اختلال رفتار ممکن است به صورت انزوا و بیتفاوتی یا رفتارهای عجیب و غریب باشد... این اختلال دارای انواع مختلف و سبب شناسی های مختلف است که در مقاله پیش رو علاوه بر بررسی موارد فوق به بحث انواع درمان های موجود نیز پرداخته می شود
با این که اسکیزوفرنی یک اختلال شناختی نیست، ولی اغلب سبب بروز اختلالات شناختی میگردد. (مثل تفکر غیرانتزاعی، اختلال پردازش اطلاعات). این بیماری معمولاً مزمن بوده و سیر آن شامل مراحل مقدماتی، فعال، و باقیمانده است. مراحل مقدماتی و باقیمانده با اشکال تخفیف یافته علایم مرحلهی فعال مشخص میشوند، از قبیل باورهای غیرعادی و تفکر سحرآمیز، و همچنین نقائصی در مراقبت از خود و روابط بینفردی. به خوبی مشخص شده است که اسکیزوفرنی یک اختلال مغزی بوده و در این اختلال ناهنجاریهای قابل مشاهدهی ساختمانی و عملکردی در مطالعات تصویربرداری عصبی و همچنین اجزاء ژنتیکی دیده شده است که در مطالعه بر روی دوقلوها یافت شدهاند. از دههی 1970 تعداد بیماران اسکیزوفرنی مقیم بیمارستانها، بیش از 50٪ کاهش یافتهاند. بیمارانی که تحت درمان قرار میگیرند، بیش از 80٪ موارد به صورت سرپایی درمان میشوند
.
تاریخچه
1852- اسکیزوفرنی رسماً و برای نخستین بار توسط یک روانپزشک بلژیکی به نام بندیکت مورل،و با عنوان دمانس زودرس توصیف شد. و در سال
1896- امیل کرپلین،روانپزشک آلمانی، اصطلاح دمانس زودرس را برای توصیف گروهی از بیماریها که در نوجوانی شروع شده و به دمانس منجر میشوند به کار برد. در سال
1911- روانپزشک سوئیسی به نام یوگن بلولر اصطلاح روانگسیختگی (اسکیزوفرنی) را ابداع کرد
. در ایالات متحده، میزان شیوع بیماری در طول عمر حدود 1٪است یعنی یک نفر از هر 100 نفر در طول عمر خود دچار این بیماری میشود. این بیماری در تمام جوامع و تمام مناطق جغرافیایی دیده شده است. در سرتاسر جهان، هرساله 2 میلیون مورد جدید ظاهر میشوند. در ایالات متحده فقط حدود 05/0 درصد از کل جمعیت در هر سال جهت اسکیزوفرنی درمان میشوند و فقط حدود نیمی از بیماران تحت درمان قرار میگیرند. بیش از 20 میلیون نفر در ایالات متحده از اسکیزوفرنی رنج میبرند.. شیوع اسکیزوفرنی در زن و مرد یکسان است؛ اما معمولاً شروع بیماری در مردان زودتر است. اوج سن شروع بین 15 تا 35 سالگی است (50٪ موارد قبل از 25 سالگی). شروع قبل از سن 10 (اسکیزوفرنی زودآغاز گفته میشود) یا بعد از 45 سالگی (اسکیزوفرنی دیرآغاز) نادر است. همچنین افراد متولد در زمستان بیشتر از متولدین بهار یا تابستان ممکن است دچار بیماری شوند .نوزادان مادرانی که در دورهی حاملگی آنفلوانزا داشتهاند بیشتر احتمال دارد که دچاراین بیماری شوند.
عوامل ژنتیکی.
A. در این زمینه فرضیههای تکژنی و چند ژنی مطرح شدهاند. با این که هیچکدام از این فرضیهها به طور قطع تأیید نشدهاند، ولی به نظر میرسد که فرضیه چند ژنی مطابقت بیشتری با تظاهرات اسکیزوفرنی داشته باشد.
1. ارتباط نسبی یا همخونی. میزان بروز این اختلال در خانوادهها بیشتر از جمعیت عمومی است. همچنین همراهی بروز آن در دوقلوهای تک تخمکی از دوقلوهای دو تخمکی بیشتر میباشد.
2. مطالعات فرزندخواندگی.
a. میزان وقوع اسکیزوفرنی در والدین زیستشناختی فرزند خواندهای که مبتلا به اسکیزوفرنی شده است، بیشتر از والدین انتخابی وی میباشد.
b. میزان بروز این اختلال در دوقلوهای تک تخمکی که در محیطهای جداگانه تربیت شدهاند، مشابه دوقلوهای تک تخمکی است که در یک محیط پرورش یافتهاند.
c. اگر والدین کودک به اسکیزوفرنی مبتلا نباشند، احتمال بروز این اختلال در وی افزایش پیدا نمیکند، ولی اگر یکی از والدین دچار این اختلال شده باشد، این احتمال افزایش مییابد.
عوامل روانی – اجتماعی و محیطی
1. عوامل خانوادگی. این اختلال در بیمارانی که سطح ابراز هیجانی (EE) در خانوادههایشان بالاست، بیش از آنهایی که سطح پایینی از ابراز هیجانی در خانواده خود دارند عود میکند. ابراز هیجانی (EE) برطبق تعریف عبارت است از هرگونه درگیری بیش از حد و مزاحم رفتاری، خواه به صورت خصمانه و مجرمانه و یا در شکل کنترل و رفتار کودکمآبانه. میزان عود اسکیزوفرنی هنگامی که رفتار خانوادگی در سطوح پایینتری از EE تعدیل شده باشد کاهش پیدا میکند. با این حال اکثر ناظران معتقدند که اختلال عملکرد خانوادگی علت اسکیزوفرنی نیست، بلکه بیشتر یکی از عواقب آن است.
2. سایر مسائل روانپویشی :شناخت عوامل فشار روانی و محیطی خاص در هرکدام از بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است. درک این عوامل فشار روانشناختی و محیطی که بیش از همه موجب عدم جبران روانپریشی در بیمار میشوند، به پزشک کمک میکند تا آنها را مورد حمایت قرار داده و در روند درمان نیز سبب میشود که بیمار احساس کنترل بیشتری بر خود داشته باشد.
نشانهها، و علایم
اسکیزوفرنی یک تشخیص پدیدار شناختی است که براساس مشاهده و توصیف بیمار انجام میشود. غالباً در اکثر قسمتهای معاینه وضعیت روانی ناهنجاریهایی مشاهده میگردد.
A. عملکرد کلی. میزان عملکرد بیمار کاهش یافته و یا قادر به برآوردن انتظارات نیست.
B. محتوای فکر. غیرطبیعی است (مثل هذیانها، عقاید انتساب، فقر محتوی). چنانچه علایم و نشانههای دیگر وجود داشته باشند، وجود هذیان و توهم برای تشخیص الزامی نیست.
C. شکل فکر. غیرمنطقی است (مثل خروج از خط، گسیختگی تداعیها، بیربط گویی، حاشیهپردازی، تفکر مماسی، افراط در تضمین، واژهسازی،انسداد فکر، پژواک کلام – تمامی این اشکالات در اختلال تفکر نقش دارند).
D. ادراک. تحریف شده است (مثل توهمات دیداری، بویای، لامسه، و بیش از همه، شنیداری).
E. عاطفه. غیرطبیعی است (مثل عواطف سطحی، کند، احمقانه، بیثبات، و نامتناسب).
F. احساس . مختل شده است (مثل فقدان مرزهای خود، سردرگمی جنسی، ناتوانی افتراق واقعیتهای درونی از بیرونی).
G. اراده. تغییر یافته است (مثل ناکفایتی سائق یا انگیزش و دوسوگرایی آشکار).
H. عملکرد بین فردی. مختل شده است (مثل کنارهگیری اجتماعی و گسلش هیجانی، پرخاشگری، عدم تناسب جنسی).
I. رفتار روانی – حرکتی (پسیکوموتور). غیرطبیعی یا تغییریافته است (مثل سرآسیمگی در مقابل کنارهگیری، شکلک درآوردن، وضعیتگیری بدن، آیینمندیها، کاتانونی).
J. شناخت. مختل شده است (مثل عینی شدن تفکر،فقدان توجه، اختلال پردازش اطلاعات).
انواع اسکیزوفرنی
A. پارانوئید
1. مشخصه آن وجود هذیانهای گزند و آسیب یا بزرگپنداری است.
2. توهمهای شنیداری در ارتباط با یک موضوع منفرد (معمولاً گزند و آسیب) شایع است.
3. بیماران به طور بارزی عصبی، شکاک، محتاط،تودار و گاهی متخاصم یا پرخاشجو هستند.
4. هیچکدام از این حالات وجود ندارد: بیربط گویی،گسیختگی تداعیها، عاطفه سطحی یا واضحاً نامتناسب، رفتار کاتاتونیک، درهم ریختگی واضح رفتار، هوش طبیعی است.
5. شروع دیرتر و پیشآگهی بهتر نسبت به انواع کاتاتونیک و نابسامان.
B. نابسامان (قبلاً هبفرنیک گفته میشد)
1. مشخصهی آن پسرفت به رفتارهای ابتدایی، مهارگسیخته و آشفته است.
2. بیربط گویی، گسیختگی شدید تداعیها، عاطفهی سطحی یا واضحاً نامتناسب، اختلال تفکر چشمگیر.
3. ظاهر ژولیده، نیشخندها و شکلکهای بیمعنی.
4. شروع زودرس، معمولاً پیش از 25 سالگی.
5. فاقد معیارهای نوع کاتاتونی است.
C. کاتاتونیک
1. تابلوی کلاسیک شامل آشفتگی چشمگیر در عملکرد حرکتی است که انعطافپذیری مومی گفته میشود.
2. ممکن است شامل علایم سفتی عضلانی، بهت، وضعیتگیری بدن، پژواک رفتار باشد؛ بیماران ممکن است مدتهای طولانی بدن خود را در وضعیت ناجوری نگه دارند.
3. برآشفتگی و برانگیختگی بیهدف همراه با خطر آسیب به خود یا دیگران ممکن است رخ دهد.
4. ناهنجاریهای گفتاری نظیر پژواک کلام یا گنگی ممکن است وجود داشته باشند.
5. به علت سوء تغذیه یا تب مفرط ممکن است احتیاج به مراقبتهای پزشکی باشد.
D. نوع تمایز نیافته
1. هذیانها، توهم، و بیربط گویی آشکار یا آشفتگی واضح رفتار.
2. فاقد معیارهای کامل نوع پارانوئید، کاتاتونیک، یا آشفته است.
E. نوع باقی مانده
1. فقدان هذیان، توهم،و بیربط گویی آشکار یا آشفتگی واضح رفتار.
2. شواهد متمادی حاکی از وجود اختلال، به صورت باقیماندن دو یا چند علامت (مثل کندی هیجانی، کنارهگیری اجتماعی).